
عروسی ها (ضیافت های شام و سایر مراسم)
شاید فکر کنید عروسی و بیزنس مانند آب و روغن هستند (البته برای شرکت برگزار کننده مراسم و برخی افراد بیزنس تلقی می شوند!). به هر حال در عروسی حتما همه دوست دارند خوش باشند و حد اقل چند ساعت به کار و بیزنس فکر نکنند. اما افراد موفق به هر حال از هر موقعیت و فرصتی برای پیشرفت کار خود استفاده می کنند. اگر به عروسی یا ضیافتی دعوت شدید و آنسوی میز افرادی غریبه بودند فرصت را مغتنم بشمارید و از تجارب کاری شان استفاده کنید. مثلا از آنها بپرسید: ” به نظر شما شغل ایده آل چه شغلیه؟”. از افراد دور میز بخواهید در مورد حرفه ی خود حرف بزنند.
دانشگاهی که در آن درس خواندید
شاید مدت هاست که رنگ دانشگاه را به خود ندیده اید. سال ها از فارغ التحصیلی تان می گذرد ولی هر بار که یاد خاطرات آن روزها می افتید اشک ها در چشمتان حلقه زده و لبخندی رویایی بر لبتان می نشیند. اما نباید از یاد ببرید که دانشگاهی که در آن درس خوانده اید پر از فرصت های شغلی است. به صورت حضوری یا آنلاین سری به دانشگاه تان بزنید و ببینید چه برنامه هایی دارند. آنجا شاید کارفرمایانی حضور داشته باشند که به دنبال جذب استعدادهای تازه نفس هستند. راستی! آن استاد شیرین بیان را یادتان هست که برای برگزاری کلاس هایش بی قرار بودید؟ چرا سری به دفتر او نمی زنید و از او در مورد پیشرفت کارتان مشورت نمی خواهید؟
کلاب های محلی
علایقتان چیست؟ به هر چه علاقه مند باشید در کانادا یا آلمان یا هر جای دنیا باشگاه و کلابی برای آن وجود دارد. افراد همفکر وهم مسیر در این باشگاه ها دور هم جمع می شوند و عشق خود را با هم تقسیم می کنند. به ان باشگاه ها بپیوندید و پیشرفت کنید. عاشق ادبیات، کتاب و عطر کاغذ هستید؟ چرا عضو یک باشگاه کتاب نشوید؟ خیلی به آشپزی و غذا علاقه مندید؟ چرا به تعاونی های غذا نپیوندید؟ برای باغبانی و بسیاری از علایق و سرگرمی های مفید دیگر نیز باشگاه وجود دارد.
دوستان و خانواده
ساده تر از این نمی شود مگر نه؟ هر وقت صحبت از ارتباطات کاری و بحث بیزنس می شود معمولا آدم به یاد همکاران سابق یا فلان پروژه ی قدیمی می افتد. غافل از اینکه کافی است در محیط خانوادگی خود سر بگردانید. معمولا هر خانواده ای حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر را می شناسد. بالاخره می توان از چند نفر از این افراد کمک گرفت.
تیم های ورزشی
دوست دارید هم کار کنید و هم کالری بسوزانید؟ بهتر است به یک تیم ورزشی که همه اعضای آن با شما همکار هستند بپیوندید. همچنین می توانید با اعضای تیم رقیب هم ارتباطات کاری برقرار کنید.
کلاس های مختلف
می دانیم که دیگر دوست ندارید حرف درس و مدرسه بشنوید و مدام به فکر کار و بیزنس هستید. ولی بیایید واقع بین باشیم. مگر راز پیشرفت افراد موفق آموختن مداوم مهارت های جدید نیست؟ شما برای رفتن به کانادا حتما باید مهارت های زبانی بالایی داشته باشید. بنابراین به کلاس آیلتس یا حتی فرانسه می روید. کلاس شما هم محیط کوچک و جمع و جوری است و همین باعث می شود خیلی زود با همکلاسی ها ارتباط برقرار کنید. صرف شرکت همکلاسی هایتان در کلاس زبان به این معناست که آنها هم همان انگیزه ها و اهدافی را دارند که شما دارید. این مطلب در مورد کلاس های دیگر نظیر یوگا، رقص و … هم صدق می کند. تازه بعد از آموختن زبان یا مهارت جدید می توانید رزومه تان را درخشان تر از قبل کنید!
ایستادن در صف
هیچ کس نیست از ایستادن در صف نانوایی و سوپرمارکت و تره بار ذوق مرگ شود و این دقایق مرده را زنده کند. بهتر نیست به جای نگاه کردن به در و دیوار یا گوشی موبایل با روبرویی یا پشت سری یا کنار دستی تان سر صحبت را باز کنید؟ خوشبختانه مردم کانادا مانند مردم آمریکا خون گرم هستند و اکثرا از صحبت کردن با غریبه ها لذت می برند یا حد اقل برایشان عجیب نیست. آسانسور هم فرصت خوبی برای گسترده تر کردن دایره ارتباطات کاری تان است. وقتی به طبقه مورد نظرتان رسیدید کارت ویزیتتان را به طرف مقابل بدهید. به همین سادگی برای خود بازاریابی کرده اید!